فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Set Down

American: ˈsetˈdaʊn British: setdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    قرار دادن، کار گذاشتن
  • phrasal verb
    زمین گذاشتن
  • phrasal verb
    (هواپیما) نشاندن، فرود آوردن
  • phrasal verb
    یادداشت کردن، نوشتن، ضبط کردن
  • phrasal verb
    وابسته دانستن (به چیزی)، نسبت دادن
  • phrasal verb
    (قانون و مقررات) برقرار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد set down

  1. phrasal verb Write

ارجاع به لغت set down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set down

لغات نزدیک set down

پیشنهاد بهبود معانی